دیانادیانا، تا این لحظه: 5 سال و 2 ماه و 26 روز سن داره

دیانا الهه ماه وجنگل

واکسن چهار ماهگی خر است.

واکسن چهار ماهگیتم با کلی استرس زدیم....همش خدا خدا میکروم که مثل دو ماهگیت درد و تب نداشته باشه.. خوشبختانه خاله فرزانه مشهد بود و دوتایی باهم رفتیم مرکز بهداشت و زدیم. واکسن ها دو تا بود بعلاوه قطره فلج اطفال ایندفعه خوشبختانه درد کمی داشت ولی حسابی تب کردی دو روز تمام کردی تب باااالا تا ۳۸ و نیم درجه هم تب کردی....🙁🙁🙁🙁ولی بالاخره تموم شد و یه نفس راحت کشیدیم. وزن :۷ کیلو ۱۰۰ گرم قد: ۶۵ سانتیمتر چون هر ۴ ساعت قطره استامینوفن میخوردی بیشتر خواب بودی والبته بهترم بود که پاهات و تکون نمیدادی   عکس دومی دیگه خوب شدی و لبات خندون بود که ازت گرفتم. واکسن ۴ ماهگی هم خر است....   ...
21 خرداد 1398

عشق کوچیکه موش میشه

این روزا نرم افزارای جالبی اومده و همه توی فضای مجازی کلی باهاش عکسای خوشگل موشکل میگیرن و میزارن موش میشن ، گربه میشن ، خرگوش میشن ..... عشق کوچولوی منم توی این روزای بیکاری و خونه نشینی من کلی موش و گربه شد و توسط من چلونده شد و خورده شد واااای چه حالی میکنم باهاش ....کاش این مرخصی زایمااااااانم کششششششش بیاد و نررررررم اینم مووووووش من                 ...
18 خرداد 1398

چهار ماهگی متفاوت دخترک

۱۲۰ روز از آغاز زندگی ات میگذرد و من ۱۲۰ روز است که زندگی را زندگی میکنم..... این روزا دستهات و کشف کردی و مدام میاری جلوی صورتت و میگی آیا اینا ماله منه؟🤔🤔🤔🤔🤔 ۴ ماه از مرخصی زایمانم گذشت و کم کم توی سرازیری و شیب رفتن به سرکار هستم . پس تا میتونم باید از اینروزا لذت ببرم....از کنار دو تا دختر بودن و خانه داری کردن و حال کردن و.......ماجرای سرکار رفتن منو و مهد گذاشتنت اونقدر غم انگیزه که نمیخوام راجع به این موضوع چیزی بنویسم..... حتما" معجزه ایی اتفاق میوفته و درست میشه.... من به معجزه های خدا توی زندگیم ایمان دارم.... پس تا میتونم باید از اینروزا استفاده کنم و انرژی مثبت بفرستم..... به پیشنهاد خودم و مسعود و خیلیای دیگه قرار شد...
15 خرداد 1398
1